قصر آبی
«والنسی» دختر جوانی است که از چارچوبهای خشک و سنتی خانواده خسته شده است. او میفهمد که چیزی به پایان زندگیاش نمانده است؛ پس تصمیم میگیرد با ترک کردنِ خانوادهی سختگیرش، عشقی بیپروا را تجربه کند....
«والنسی» دختر جوانی است که از چارچوبهای خشک و سنتی خانواده خسته شده است. او میفهمد که چیزی به پایان زندگیاش نمانده است؛ پس تصمیم میگیرد با ترک کردنِ خانوادهی سختگیرش، عشقی بیپروا را تجربه کند....
صدای رنج و محنت مردمی که جای زخمِ جنگ و ظلم و ستم و فجایع هولناک هنوز بر تنشان باقی مانده، در آثار «سوتلانا الکسیویچ» هویداست. این نویسندهی مستندنویس و برندهی جایزه نوبل ادبیات در کتاب نیایش چرنوبیل قصهی پر غصهی مردمی را روایت میکند که در ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶ با انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل زندگیشان برای همیشه تباه شد. انفجاری که ابعاد هولناکش را نمیتوان در قالب کلمات بیان کرد.
جوردی مند نمایشنامهنویس یهودیتبار ساکن تورنتو و فارغالتحصیل دانشکدهٔ ملی تئاتر کانادا است. اولین نمایشنامهٔ بلند او، در میان کاغذپارهها نمایشی در یک پرده است که در کانادا و خارج از آن روی صحنه رفت و بسیار موردِ تحسین واقع شد و از آن زمان تاکنون تهیهکنندگانی در سطح ملی و بینالمللی داشته است. او در این نمایشنامه سعی دارد به کیفیت روابط انسانها و تأثیر آن بر زندگی شخصی خانوادهها بپردازد.
کتاب دلبند اثر تونی موریسون، نویسنده، فمینیست و استاد دانشگاه است که در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه ادبی نوبل شد. موسسه نوبل درباره آثار تونی موریسون اشاره میکند که:
بخشی از وصیتنامهٔ بیژن نجدی در ابتدای کتاب یوزپلنگانی که با من دویدند چنین است:
و میبخشم به پرندگان
رنگها، کاشیها، گنبدها
به یوزپلنگانی که با من دویدهاند
غار و قندیلهای آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصلهایی که میآیند
بعد از من.
یوزپلنگانی که با من دویدند روایت ۱۰ داستان کوتاه با موضوع مرگ است که هر کدام کاملاً مجزا و با نثری خاص و شعرگونه توسط زندهیاد بیژن نجدی نوشته شده است.
بیژن نجدی، با مدرک ریاضی از دانشسرای عالی تهران، بهدلیل سبک خاصی که در روایتها و شخصیتپردازیها داشت، داستانها را بهشکلی خاص و منحصربهفرد ساخته و پرداخته است، بهگونهای که مخاطب را تا عمیقترین فضاهای توصیفی میکشاند.
جملات کوتاهی که در جانبخشیدن اشیاء بیجان بهکار میبرد، نشاندهندهٔ سبک خاص این نویسنده است. برای مثال در بخشهایی از کتاب میخوانیم: