یــــــار مـــــهــــــــربـان

مــن یــک جـوان کتـــاب خـــوانـم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان مشهور خارجی» ثبت شده است

قصر آبی

قصر آبی

«والنسی» دختر جوانی است که از چارچوب‌های خشک و سنتی خانواده خسته شده است. او می‌فهمد که چیزی به پایان زندگی‌اش نمانده است؛ پس تصمیم می‌گیرد با ترک کردنِ خانواده‌ی سخت‌گیرش، عشقی بی‌پروا را تجربه کند....

 

  • ۱ 😍
  • ۰نظرات💬
    • زهـــــرا باقـــــری
    • چهارشنبه ۸ دی ۰۰

    رادیو خاموش

     
     

    رادیو سکوت

     

    رادیو سکوت با عنوان اصلی Radio silence اثری از نویسنده انگلیسی، آلیس آزمن است که در سال ۱۹۹۴ به دنیا آمده است. او را نویسنده‌ای جوان می‌دانند که دغدغه‌های همسن و سال‌های خود را به خوبی می‌فهمد و درباره آن رمان‌های قابل توجهی نیز خلق کرده است. این نویسنده در کتاب‌هایش تصویری گیرا و شفاف از جهانی ارائه می‌دهد که در آن فناوری‌های نوین فرصت برقراری ارتباط و دوستی‌هایی را نوید می‌دهد که از تعریف سنتی دوستی فراتر می‌روند. بنابراین در همین ابتدا آگاه باشید که با کتابی مدرن روبه‌رو هستید.

    کتاب رادیو سکوت که در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه اینکی شده است، خود را با این سوال به خواننده معرفی می‌کند: «فکر کن تمام آنچه برای آینده‌ات خیال کرده‌ای اشتباه از کار در آید؛ آن‌وقت چه می‌کنی؟»

  • ۲ 😍
  • ۱نظرات💬
    • زهـــــرا باقـــــری
    • سه شنبه ۲ مهر ۹۸

    شغل پدر(پیشنهادی)

    کتاب شغل پدر


    کتاب شغل پدر با داستانى خیره‌کننده و اعجاب‌آور خودش خواننده را میخکوب مى‌کند. این رمان قابلیت این را دارد که شما را در جایتان برای ساعت‌ها نگاه دارد و نفس را در سینه تان حبس کند. تجربه خواندنِ کتاب شغل پدر مثل فشار دادن آرامِ پونزى توى دستتان است! همینقدر دردناک، همینقدر آگاهانه.

    تلفیق هنرمندانه درد و آگاهى، معجونى از ترسى هشیارانه به مخاطب عرضه کرده که توانِ زمین گذاشتن کتاب را از او مى‌گیرد.

    منتقدان و روزنامه‌نگاران، درباره کتاب شغل پدر بسیار نوشته‌اند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

    شغل پدر داستانی نفس‌گیر میان دوران کودکی و دنیای فردی بالغ است، که مابین آن‌ها تعادل ایجاد می‌کند. بهتر است آن را داستانی بین درام و کمدی بدانیم.

    عجب کتابی است شغل پدر! در هر صفحه، خواننده را با فروتنی سبک، شدت احساسات، و بازتابی زیبا از داستان، جذب می‌کند تا زمانی که عدم واقعیت داشتن حقیقت را بپذیرد.

    زمانی که انسان سعی در رودر رو شدن و نگاه کردن به دوران کودکی خود را دارد به نهایت زیبایی دست می‌یابد.

    خواندن شغل پدر چنان دگرگونی عجیبی در خواننده ایجاد می‌کند که به طرز فراموش‌نشدنی حس می‌کنید سرژ شالاندن از آغاز یک کیمیاگر ادبی بوده است.

    شغل پدر رمانی نیست که به ذهن استراحت بدهد؛ خواننده با آن فریاد می‌زند، اعتصاب می‌کند، توطئه می‌کند

  • ۳ 😍
  • ۲نظرات💬
    • زهـــــرا باقـــــری
    • سه شنبه ۲۰ فروردين ۹۸

    کتاب زیبای بینوایان

    کتاب بینوایان | معرفی + اینفوگرافیک


    کمتر کسی پیدا می‌شود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمان‌هایی خواهد بود که به عمر خود می‌توانید بخوانید.

    کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت می‌شود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب می‌کشد و ماجراهای مختلف را روایت می‌کند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب می‌شود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است.

    حسینقلی مستعان، مترجم، در ابتدای کتاب بینوایان زندگی نامه‌ای از هوگو و همچنین معرفی کوتاه از آثار او ارائه کرده است. در مقدمه مترجم بر چاپ پنجم نوشته است:

    بینوایان هوگو مسلما هرگز کهنه نخواهد شد و هرگز اهمیت و ارزشش تقلیل نخواهد یافت. این یکی از کتب انگشت‌شماری است که اگر هزاران توفان سهمگین و سیل بنیان‌کن از مکتب‌ها و سبک‌ها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهند ماند و چیزی از عظمت ابدی‌شان کاسته نخواهد شد.

  • ۵ 😍
  • ۲نظرات💬
    • زهـــــرا باقـــــری
    • چهارشنبه ۸ اسفند ۹۷

    سمفونی مردگان

    http://bayanbox.ir/view/1499656410926110401/0001267.jpeg


    کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند...

    توی این کتاب آرزوهای سرکوب شده ، استعداد های خفته و اینطور چیز هاست. داستان تلخی داره اما بسیار کتاب جالبیه..
    یه تیکه ی جالب از متن کتاب و بسیار تلخ:

    آیدا تای آیدین بود.بی هیچ کم و کاست . خوش خنده و شیطان و پر سر و صدا . کافی بود سر پدر و مادر را دور ببیند تا خانه را روی سرش بگذارد ، برادر ها انگشت به دهان وا می گذاشت و آنها را مطیع خود می ساخت . علاوه بر این ها ، بیش از حد زیبا بود و این خود باعث می شد که پدر هر به ایامی نگران او باشد . می خواست که آیدا دختری سنگین ، متین ، گنگ و حتی عقب مانده باشد اما برعکس او با ملوسی ها و گاه با گریه ها ، و حتی با اداهایی که درصورتش پدید می آورد هر آنچه را که میخواست به دست می آورد .

    پدر آن خوی سرکش و شلوغش را در طول زمان خرد می کرد ، در  برابر تمام هیجانات روحی او می ایستاد ، و از او دختری رام و ارام می ساخت . اما به تنهایی حریف نمی شد و از مادر کمک می گرفت و از او می خواست که آیدا را در آشپزخانه تربیت کند . گفته بود اگر میخواهد به او خیاطی بی آموزد در آشپزخانه . حتی اگر می خواهد گلسازی یادش بدهد در آشپزخانه . و آیدا در آشپزخانه نم می کشید و با تنهایی وحشت بار خو می گرفت . نه همکلاسی داشت ، نه برای انجام کاری پا از خانه بیرون می گذاشت ، و نه حتی کسی به خانه ی آنها می آمد . رفته رفته از برادرها جدا افتاد و خوی غریبانه ای پیدا کرد که در هیچ یک از افراد خانواده دیده نمی شد . حسرت می خورد به چرخی که در شبانه روز حتما می گشت و او در هیچ کجای آن جا نداشت ، به سکوت خو می گرفت و آن قدر بی حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند . انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد . در یازده سالگی بی دلیل رماتیسم مفاصل گرفت دکتر شوشانیک مقرر کرد که ماهی یک پنی سیلین قوی بهش بزنند . از آن پس هر ماه یک بار ، به همراه آیدین به مطب دکتر شوشانیک می رفت، به حالتی تسلیم روی تخت می خوابید و بعد لنگ لنگان به خانه بر میگشت . در آشپزخانه تنها غذا می خورد ، تنها می شست ، تنها می پخت ، تنها می خوابید و کلفت غریبه ای را می مانست که مبتلا به جذام باشد . و هیچ کس نمی پرسید:«آیدا کجاست؟» مگر آیدین ، که پدر فریاد می زد:«تو را سنه نه؟» بعدها دختری خود خور، صبور، درهم شکسته و غمگین از خانه ی پدر یکراست به خانه ی شوهر رفت که اسمش آیدا بود.

  • ۵ 😍
  • ۳نظرات💬
    • زهـــــرا باقـــــری
    • سه شنبه ۱ آبان ۹۷