این رمان روایتگر تضادها در یک متن جامعه است، اما چیزی که در وهله اول باعث توجه خواننده‌اش می‌شود، ناکامی نویسنده‌اش –جان کندی تول– در انتشار آن در دوران حیات‌اش است، در واقع نویسنده آنقدر برای انتشار این اثر به این در و آن در زد و جواب منفی شنید که در غم این ناکامی در ۳۲ سالگی خودکشی کرد و به زندگی خود خاتمه داد.


جان کندی تول، در سال ۱۹۳۷ در نیواورلئانز به دنیا آمد، او در ۱۷ سالگی بورسیه دانشگاه تولن شد و در ۲۲ سالگی به مقام استادی کال هانتر نیویورک رسید، او جوان‌ترین استادی بود که در این کالج ادبیات انگلیسی، تدریس کرده بود. او در سال ۱۹۵۹ زمانی که برای خدمت سربازی به پورتوریکو رفته بود، ماشین تحریر دوستش را قرض گرفت و نوشتن اتحادیه ابلهان را شروع کرد. بعد از بازگشت به آمریکا، او رمان را بارها برای ناشران بسیار فرستاد، اما هیچ یک حاضر به چاپ آن نشدند. همین ناکامی باعث افسردگی و بعدها بدگمانی او شدند، تا اینکه در ۳۲ سالگی بعد از دعوایی مختصر با مادرش، با موتر به جورجیا رفت و با وصل کردن شلنگ به اگزوز ماشین و تنفس از گاز سمی موتر به زندگی خود خاتمه داد.

اما مادر بعد از دو سال افسردگی از دست دادن پسرش، آستین را بالا زد، او هم ۹ سال تمام جواب رد شنید، تا اینکه «واکر پرسی»، یکی از استادان دانشگاه لوییزیانا که از سماجت مادر به ستوه آمده بود، حاضر شد برای رفع تکلیف نگاهی به کتاب بیندازد، او در نظر داشت بالافاصله بعد از خواندن چند صفحه جواب رد بدهد، اما این استاد هر چه بیشتر کتاب را می‌خواند، بیشتر شگفت‌زده می‌شد، شگفت‌زده از متن کتاب و اینکه چرا کسی متوجه این شاهکار نشده بود. پرسی پیشگفتاری برای کتاب نوشت، شمارگان چاپ نخست، تنها ۲۵۰۰ نسخه بود، اما کتاب بلافاصله بعد از انتشار غوغایی به پا کرد و سال بعد جایزه پولیتزر را گرفت. به این ترتیب جان کندی تول تنها نویسنده‌ای شد که بعد از مرگ پولیتزر می‌گیرد.